در جهانی که طعمها، هر روز پر زرقوبرقتر میشوند،
هنوز هم بعضی مزهها هستند که بیصدا، اما ژرف، در جان آدمی مینشینند.
نخودچی و کشمش، دو یار دیرینهاند.
نه لباسی رنگین دارند، نه نامی فریبنده؛
اما در سادگیشان رازیست از تعادل، از پیوند، از حافظهی مزمنِ ذائقهی ایرانی.
نخودچی، خشک و محکم،
چونان صبر روستاییان،
و کشمش، نرم و شیرین،
چون آفتاب خزانی بر دامن تاکستان.
در کنار هم، طبعها را آرام میکنند،
مزاج را به میانه میبرند،
و گویی یکدیگر را کامل میسازند؛
چنانکه عقل و دل، یا روز و شب.
🍂 نخودچی: از دل خاک، سربرآورده،
در آتش برشته شده، ساده، بیادعا، پُر از خویشتنداری
🍇 کشمش: میوهای که از رسیدن لبریز شده،
و سپس با آفتاب خلوت کرده تا به جوهرهی شیرینی برسد.
ترکیب این دو، تنها خوراکی نیست؛
نوعی زیستن است؛
همانگونه که پدرانمان زیستند؛
با کم، اما کافی. با بیادعا، اما غنی. با طبیعی، اما معناگر.
نخودچی و کشمش، میانوعده نیستند؛
میاننسلاند.
پلاند میان خانههای کاهگلی و شهرهای شیشهای.
صبر کنید ...